گفت: وقتی به اندازه کافی پول بدست بیاری چیزهای دیگهای برات اهمیت پیدا میکنند. بستگی به خودت داره ولی ممکنه نتونی رنج آدمهای اطرافتو ببینی. حتی اگه رفته باشی و اینجا نباشی.
حرفش چیز خاص یا دور از ذهنی نبود. اما من اونجا کسی نبودم که میتونست به چیزهای دیگهای فکر کنه.
پریشب وقتی به حساب خالی یکی از آدمهای نزدیک زندگیم نگاه کردم و فهمیدم حداقل تا دو هفتهی دیگه هم پولی به حسابش نمیاد دلم خالی شد. با خودم فکر کردم قراره چیکار کنه؟ اصلا این ماه و این سال رو سر کرد، سالهای بعد رو با یه چکه پول که میفرستن ته حسابش، که هرماه و هر سال هم بیارزشتره چیکار میخواد بکنه؟
من رگ خواب رو اونقدرها دوست نداشتم اما سکانس دندونپزشکی... اون یه تیکه از واقعیت جهان ما بود. وقتی کسی رو نداشته باشی که بهش زنگ بزنی. وقتی جایی رو برای رفتن نداشته باشی. از اون بدتر وقتی حال و آیندهای نداشته باشی. وقتی تمام امیدواریهات توهم باشه.
این روزها سخت میتونم به صفحات اجتماعی دیگران نگاه کنم. اینکه ببینم آدمها این روزها دغدغهای جز معاش این اجتماع یا بازخواست بانیان وضع موجود داشته باشند حالم رو بد میکنه.
DogVille...برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 151