DogVille

متن مرتبط با «همه» در سایت DogVille نوشته شده است

برای همه بودن...

  • ‌ چند سال پیش کلیپی دیدم که در آن چادری را در گوشه ای از یک خیابان پهن کرده بودند و قرار بر این بود که زنی با شمایل کولی‌وار چیزهایی که نمی‌دانستید را به شما بگوید‌. پشت پرده ای که درست پشت سر زن قرار, ...ادامه مطلب

  • حرص ِ داشتن ِ همه چیز در کنار هم...

  • ‌ چیزی که می‌خوام بگم یه اتفاق خاص نیست که کسی اونو ندیده باشه ولی شاید با یه نمونه بهتر بشه بهش پرداخت. اون مثال ملموس رو میخوام از فصل اول سریال True Detective بزنم.برای اونهایی که ندیدن خلاصه ماجرا, ...ادامه مطلب

  • نه هیچ، نه همه....

  •   واضحه که هر آدمی مرکز جهان خودشه. من مرکز جهان خودمم و تو  هم مرکز جهان خودتی. این منطقی و غیرقابل اجتنابه. حالا اینکه کسی که مرکز جهان خودشه، به کس دیگه ای القا کنه که نقطه پرگار وجودشه، یعنی حرف بی‌خود زدن، یعنی از بازه ی منطق خارج شدن. یعنی رفتن به سراشیبی تند احساسات. یعنی سقوط ناگزیر رابطه و در نهایت شنیدن یا گفتن: "من برات هیچی نیستم." ‌, ...ادامه مطلب

  • همه چیز در یک جا...

  • ‌ چیزی که می‌خوام بگم یه اتفاق خاص نیست که کسی اونو ندیده باشه ولی شاید با یه نمونه بهتر بشه بهش پرداخت. اون مثال ملموس رو میخوام از فصل اول سریال True Detective بزنم.برای اونهایی که ندیدن خلاصه ماجرا, ...ادامه مطلب

  • چطور میتونیم به همه ی چیزایی که روح یک زبان رو ایجاد میکنند پی ببریم؟

  • فقط در موارد استثنایی یک زبان خارجی تبدیل به زبان خودمونی یه شخص میشه..ممکنه ما اطلاعات منطقی زیادی درمورد اون زبان داشته باشیم..ما ممکنه بتونیم از اون برای بحث درباره ی پیچیده ترین مشکلاتمون استفاده کنیم.. دامنه ی لغت وسیعی داشته باشیم..ولی مسئله اینجاست چه طور میتونیم به اون چه که عمیقا بین کلمات هجاها و حروف جدا پنهان شده برسیم؟چطور میتونیم میراث فرهنگی اون زبان رو کشف کنیم؟ چطور میتونیم ارتباطش رو با تاریخ، سیاست، فرهنگ و زندگی روزمره پیدا کنیم...چطور میتونیم به همه ی چیزایی که روح یک زبان رو ایجاد میکنند پی ببریم؟ معانی فرازبانی  یا حتی ابعاد ماوراءالطبیعه اش رو؟طبق نظر الیوت، شعرغیرقابل ترجمه است... ولی آیا لزوماً حق با الیوته؟ یک مترجم رو تصور کنید که میتونه همه ی علم و اطلاعات ممکن که  درباره ی کلمات یا یک زبان وجود داره جمع کنه...مترجمی که حافظه ای نامحدود داره و میتونه ازش در هر زمانی استفاده کنه..یه کامپیوتر میتونه چنین چیزی باشه. به این وسیله فکر کنید به نظر میاد که فقط دو رقم رو تشخیص میده. صفر و یک. ولی در واقع نه تنها به چیزی که داره میشه گفت هوش..بلکه میشه اون رو صاحب یه جور هوشیاری دونست. اون گزینش ( یعنی انتخاب) میکنه...به نظر میاد یک کامپیوتر که درست برنامه ریزی شده باشه میتونه سلیقه ی خودش رو داشته باشه...ترجیحات زیبایی شناختی ..و حتی شخصیت... , ...ادامه مطلب

  • دوست داشتم همه ی زبان ها را بلد بودم..

  • تو را به زبان اسپانیایی دوست دارمدر هوس دیوانه وار رقص فلامینکودر عطش وحشی رقص تانگوتو را به زبان یونانی دوست دارمغمناک ، ظریف و زیبادر نقش و نگار لباس های رقص سیرتاکیدر تکان آرام شانه هاتو را به زبان ایتالیایی دوست دارمدر اُپرای «عروسی فیگارو» موتسارتدر اُپرای «کارمن» بیزهدر اُپرای «آیدای» وِردیتو را به زبان ترکی دوست دارمدر رقص جنگی و یاللیدر رقص تأثر برانگیز واغزالیتو را به هر زبانی دوست دارمدر هر نُت موسیقیدر هر سطری که می نویسمدر هر ترانه ی شور انگیزدر هر ریتم غمناکآیا عشق را زبانی هست؟آیا عشق ، کوره راه و راهی دارد؟ تو را به هر زبانی دوست دارمدر هفت نُتی که می دانمدر هفت رنگی که می شناسمتو را در آسمان وُ زمین دوست دارمتو را به همه ی زبان هادر همه ی خانه و راه هاتو را در درونمدوست دارم, ...ادامه مطلب

  • عطاروار از همه عالم طمع ببر

  • دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۰۱ ب.ظ رو یار خویش باش و مجو یاری از کسی کاندر دیار خویش بدیدیم یار نیست نومید شو ز هر که توانی و هرچه هست کامیدهای باطل ما را شمار نیست عطاروار از همه عالم طمع ببر کاندر زمانه بهتر ازین هیچ کار نیست { عطار نیشابوری } ۷ ۰ دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۰۱ ب.ظ Mohammad Mahdi Aghasi ,عطاروار,همه,عالم,طمع,ببر ...ادامه مطلب

  • و همه چیز متوقف میشه

  • پاول: چرا مردم میمیرن؟کریستف: بستگی داره، سکته قلبی، سرطان، تصادف یا سن زیاد...پاول: منظورم اینه مرگ چیه ؟کریستف: قلب دیگه خون رو پمپ نمیکنه، خون به مغز نمیرسه و همه چی متوقف میشه.. پاول: چی باقی میمونه؟ کریستف: هرکاری که کردی، خاطره کارهایی که به عنوان یه انسان باقی گذاشتی، خاطره خیلی مهمه به نظر, ...ادامه مطلب

  • و همه ی داستان همینه..

  • وقتی قلب خون رو به سمت خودش برمیگردونه.. میتونه مغز رو فلج کنه. The heart can choke the mind when all its blood flows back unto itself. +House.of.Cards S02E11 , ...ادامه مطلب

  • همه ی تفاوت در همین است..

  • دو راه در جنگلی زرد از هم جدا می شدنداما حیف که نتوانستم از هر دو برومفقط یک رهرو بودمایستادم و تا آنجا که چشم کارمی کرد،تاآنجا که جاده در میان بوته ها گم می شدنگاه کردمبی طرفانه سعی کردم یکی را انتخاب کنمبه این دلیل که علف پوش بو, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها