به هیچ نگاه می‌کنند...

ساخت وبلاگ


نشسته اند و نگاه و می کنند.
هیچ نمی کنند.

بیست سی ساله اند.
نشسته اند و نگاه می کنند.

به چه نگاه می کنند؟
به هیچ نگاه می کنند.

به چه گوش می دهند؟
به هیچ گوش می دهند.

حرف که می زنند و هیچ نمی کنند،
از چه حرف می زنند؟
ملال
طرحِ تنهایی بر چهره شان نشانده است 

پیشانی شان بی چین
دست هاشان لَخت
همین ها چهره شان را 
سنگِ ساکن کرده است.

خبری هم نیست. 
اخبار دنیا 
تک و توک به آن ها می رسد.
برسد هم گوش نمی کنند.
گوش کنند هم هیچ نمی شنوند.

از آن اسبان و گاوان که 
با هم می چرند و 
گه گاه به رودخانه نگاه می کنند 
که گه گاه 
شیهه و ماغ می کشند هم کمترند.

از گوسفندِ بع بعی
از مرغِ مگس که شهد گل شان می نوشد
از آسیابی که آب شان می بخشد
از دزدانِ رهگذر که به درختان میوه شان می زند
از دزدان رهگذر هم
کمترند.

هی نشسته اند و نگاه می کنند.
هیچ نمی کنند.
دست ها هم از دست شان خسته اند.

و اینک، مرده اند. 
نشسته، مرده اند.



{ رافائل آلبرتی }


DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 194 تاريخ : شنبه 8 دی 1397 ساعت: 6:57