سوگنامه ی مشاهیر در ایران

ساخت وبلاگ


خبر درگذشت مشاهیر یا فاجعه ای ملی در عرض چند دقیقه ترند می شود.در ادامه کاربران عادی فضای مجازی از بابی و فی فی گرفته تا سلبریتی ها؛از کانال فروش لباس زیر گرفته تا کانالهای پورنو و جوک،همه در اعلام خبر و عرض تسلیت گوی سبقت را از یکدیگر می ربایند.

الف/تجارت با مرگ و فاجعه:رسانه ها،کانال ها و بنگاه های تجاری فروش کالا و خدمات بدلیل ماهیت داد و ستدی،کسب درآمد حداکثری و جذب مشتری به هروسیله؛از موج حاصل از مرگ مشاهیر یا فاجعه،سواری خود را می گیرند وبه دلیل نوع جهان بینی سرمایه داری-ماکیاولیستی شان،بکارگیری هر ابزاری برای رسیدن به هدفشان را توجیه می کنند.پس با مرگ هم تجارت می کنند.
ب/کسب رای و اعتبار سیاسی با مرگ و فاجعه: این قسم از رسانه ها و افراد برای کسب رای؛اعتبار و محبوبیت یا به طور غیر منطقی از دل حوادث ملی که خاطر عموم را جریحه دار کرده است به نفع خود مقصرتراشی می کنند و توپ تقصیر را در زمین دسته ی مقابل می اندازند.یا با مرگ و بیماری مشاهیر عکس سلفی و یادگاری منتشر می کنند.گویی با آن فرد رفیق گرمابه و گلستان بوده اند تا با این ترفند برای مردم کلاهی از محبوبیت و اعتبار ببافند.جهان بینی ماکیاولیستی این عزیزان هم توجیه مناسبی است برای پرداختن بیمارگونه شان به این رخدادها.
ج/کسب هویت از مرگ،فاجعه و مناسبتها:غالب افرادی که از خود هیچ ندارند و به شدت نیازمند دریافت احترام از جامعه و دیده شدن خود به هر وسیله ای هستند نیز با مرگ و فاجعه و مناسبت ها کاسبی هویت می کنند.
انتشار عکس کتاب و قهوه و سیگار به مناسبت برگزاری نمایشگاه کتاب/اشتراک گذاشتن جملات مجعول از افراد مشهور/آویزان شدن از یک تیم فوتبال/چنگ زدن به غرور ملی-نژادی-اعتقادی/خوشمزگی آغشته به تحقیر جنسیتی-قومی-اعتقادی/هم رسانی فیلم های شاخ-لوده های فضای مجازی/ناسزاگویی در صفحات مجازی افراد مشهور/پرداختن به اخبار زرد و خاله زنکی-عمو مردکی ازدواج یا طلاق فلان.../نمایش خانه،اتومبیل،چهره،بدن،تفریحات،سفر،خوراک و پوشاک و در کل نمایش"چقدر خوبیم ما"و.....
حالا همین عزیزان با انتشار خبر درگذشت عالم،ادیب،هنرمند یا فیلسوفی صفحاتشان پر می شود از عکس،بیوگرافی و ماتم و سوگ مصنوعی برای عزیز از دست رفته.
عزیزانی که تا دیروز مرحوم را نمی شناختند،عزیزانی که تا دیروز کسب علم و معرفت را دست می انداختند،عزیزانی که سالی سطری کتاب جز کتاب چگونه آشپز یا چگونه پولدار شویم نمی خواندند،دوستانی که بهره شان از موسیقی"میمیرم برات قربون تو"بود،همان عزیزانی که رکورد فروش فیلم های.. یک و دو و سه را شکستند،همان ها که ادبیات را خزعبلی ناشی از نشئه یا خمار فردی متوهم می پنداشتند،دوستانی که فلاسفه،روانشناسان و جامعه شناسان را مجانینی مرفه لقب می دادند،عزیزانی که علوم پایه را مختص افرادی با عینک ته استکانی و موهای ژولیده می دانستند،همان دوستان که بهره شان از روزنامه فقط صفحات حوادث بود.
همان ها که هیچ سنخیت ماهوی با فرد از دست رفته ندارند با انتشار غم و مویه و تسلیت کسب هویت و آبرو می کنند.شبیه به نوجوانی در مرز بلوغ که عکس هنرمندان و ورزشکاران و زیبارویان را بر در و دیوار اتاق خود می کوبد.
خیر این فرهیختگان از دل شما و تحت تربیت و پرورش شما شکل نگرفته اند.خود را از جنس آن ها ندانید.تسلیت شما هم به دست بازماندگان نمی رسد.مخاطب شما نهایتا افرادی شبیه به خود شما هستند.این فرهیختگان خلاف جهت رودخانه ی شما شنا و رشد کرده اند.لطفا صفحات خود را آلوده به این فریب نکنید.بگذارید خودتان و مردم همان گونه که هستید شما را لخت و عور ببینند تا شاید روانشناسی یا جامعه شناسی علاجی برای بیماری مشترکمان"بی هویتی"بیابد.این پز و پرستیژ سوگ زده ی موضعی و گذرای ما در بزرگداشت مفاخر و مشاهیر،خوش بینانه اگر تاثیر منفی نداشته باشد بلا استفاده و خنثی است و تاثیر مثبتی هم ندارد.برای تعالی خود از فخر مفاخر و شهرت مشاهیر وام و بهره نگیریم خودمان در وادی علم و معرفت و آگاهی  قدمی کوتاه هم برداریم متعالی شده ایم.
مشاهیر می میرند.از مرگ و خاکسپاریشان هرکس انبانش را به نحوی پر می کند و می رود.آن چیز که حقیقتا و تدریجی مرده است اخلاق ما و وجه شهرت مشاهیر است.

محمد وحیدی

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 166 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 8:59