زندگی را مثلِ خاکسترِ سیگار تکاندن..

ساخت وبلاگ


ساعت‌های زیادی از پنجره به بیرون نگاه کردن، اگر پنجره‌ای نیست به دیوار زل زدن، قدم زدن، مردم را زیر نظر گرفتن، بسیار سیگار دود کردن، در حد مرگ قهوه و چای نوشیدن، نظربازی کردن، به خدایان مرده متوسل شدن، توی کتاب‌ها گشتن، در کتابفروشی‌های کر و کثیف کتاب‌های پر از خاک و خُل را ورق زدن، به آشغال‌ها نگاه کردن، درون را انباشتن از هر چیزی، به کلمات مختلف فکر کردن، حسابی خندیدن، حسابی نوشیدن، حسابی گشتن، حسابی بوییدن، حسابی خوابیدن، حسابی بی‌خوابی کشیدن، درگیر عین شن قاف‌های ناکام شدن، با دیوهای ذهن جنگیدن، عکس‌های بی‌شماری ورق زدن، به موسیقی‌های خالتوری گوش دادن، به گالری‌ها رفتن و با بدبینی به تابلوها نگاه کردن، توی جاهای ناشناخته قدیمی یا مرموز پلکیدن، به پرواز مگس‌ها دقیق شدن، باد را دیدن، نور مسی خورشید را بلعیدن، فیلم‌ها هندی تماشا کردن، به صداهای ریز توجه کردن، توهم دیدن روح و جن پیدا کردن، روزنامه‌ها و مجله‌های زرد خواندن، در افسردگی و سرخوشی غرق شدن، در تنهایی ماندن و ماندن و تنهایی را بلعیدن، حبس کردن خود در اتاق، با دوستان دعوا کردن، قهر کردن با همه، آشتی کردن با دشمنان، تخته‌نرد یا شطرنج بازی کردن، توی کافه‌های پرت سرک کشیدن، فال گوشِ حرف‌های بی‌سروته مردم ایستادن، الکی خوش بودن، اندوه ثروت‌مندان را خوردن، غم شکم‌پرستان را خوردن، حسابی تن‌آسایی کردن، بی‌نهایت عشق‌ورزی کردن، بی‌نهایت بوسیدن، بی‌نهایت در تبِ آغوش زیبارویان سوختن، عاشق پیاده‌رو شدن، با سایه‌های آسفالت طرح دوستی ریختن، زنده‌گی را مثلِ خاکسترِ سیگار تکاندن، سیگارهای جدید کشیدن، گراس را امتحان کردن، با فاحشه‌ها وقت‌گذراندن، حیف و میل کردن پول‌های قرضی، هدر دادن پس‌انداز، در آرزوهای پر از سراب غوطه خوردن، یبس شدن، آب بسیار خوردن، تب کردن، مسخره بازی در آوردن در جاهای جدی، از هزل و هجو لذت بردن در مراسم خاکسپاری، گربه‌وار پرسه زدن در پاساژها، از فرط خستگی توی جوی افتادن، از هر چه کتاب و نوشته است متنفر شدن، شب‌ها بیدار ماندن و یللی تللی کردن، روزها را به عیاشی گذراندن، هدر دادن خون در مرکز اهدای خون، هدر دادن را هدر دادن، به خدا شک کردن، با شیطان طرح دوستی ریختن، و این دوستی را دور انداختن، با غرور به خدا پناه بردن، فرهنگ لغت را پاره کردن، قلم را شکستن، کاغذها را مچاله کردن، تلفنی با زنان شوهردار لاسیدن، به بکارت‌های بر باد رفته فکر کردن، شراب ویسکی ودکا آبجو عرق‌سگی و... نوشیدن، مسهل خوردن و با توالت ازدواج کردن، هر چه بیشتر حمام نکردن، هر چه بیشتر اصلاح نکردن، زیر دوش ساعت‌ها ایستادن یا توی وان خود را غرق کردن و قبل از مردن سر بر آوردن، با کاغذهای سفید هواپیما درست کردن و انداختن‌شان توی آسانسور، سگ ولگردی را بغل کردن و حسابی گریستن، در شلوغ‌ترین خیابان شهر آه بلندی کشیدن تا احتمالا به نوشتن مشرف شدن در غیر این صورت از سر گرفتن این دوره تا ابد.


+مصطفی فلاحیان

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 177 تاريخ : پنجشنبه 21 ارديبهشت 1396 ساعت: 23:37