در زدن لئا همیشه شبیه شعر بود - والا ، در آمیخته با تردیدی زیبا و به تمامی مقطع و قائم { چون سطرهای زیرهم شعر } شروع در زدنش از معصومیت و زیبایی خودش می گفت و تصادفاً به گفتن از پاکی همه ی دوشیزه های جوان ختم میشد..
+مجموعه داستان نغمه ی غمگین | داستان دختری که میشناختم | جی.دی.سلینجر
برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 166