DogVille

متن مرتبط با «عشق» در سایت DogVille نوشته شده است

چو دل در عشق بستم ز خود خود را رها کردم..

  • لبش درمان جان شد چشمش اسرار محبت گفتز روی یار تحصیل اشارات و شفا کردم...{ فیض کاشانی } , ...ادامه مطلب

  • عشق به مثابه یک مشت خونین

  • +برای من از قلب نگو. تا حالا یه قلب واقعی دیدی؟ مثل یه مشته که به خون آغشته باشه... "کلایو اون" فوق العاده.,عشق,مثابه,مشت,خونین ...ادامه مطلب

  • "تو لذت عشق و عاشقی کی دانی ؟ این باده کسی خورد که ذوقی دارد."

  • فیلم در مورد دختری به نام کامینوست که با وجود بیماری سختی که دارد سعی دارد به زیبایی های دنیا لبخند بزند. در مورد مادرش که مذهبی ست و تنها به یک چیز فکر میکند و به این شکل زندگی تک تک فرزندانش را به نابودی میکشاند. فیلم به خوبی نشان میدهد که اعتقادات و انتخاب های مادر یا پدری مذهبی (یا متحجر، به هرشکل دیگری ) چطور میتواند در ذهن فرزندان رسوخ کند و در زندگی شان تاثیرات مخربی بگذارد. در موقعیت هایی آرامشان کند و در نقاطی به بیراهه بکشدشان. مطمئناً جایی از فیلم از خود خواهید پرسید، تصمیم گرفتن برای دیگران (حتی فرزندان رشد کرده یا نکرده مان) و یا بی اطلاع گذاشتنشان از موضوعاتی که درست نمیدانیم ت,لذت,عشق,عاشقی,دانی,این,باده,کسی,خورد,ذوقی,دارد ...ادامه مطلب

  • گناه و عشق و ترس...

  • با انتشار و خوندن  " تیکه های کتاب " مخالفم..چنین خوندن هایی به هیچ وجه به درک عمیقی منجر نمیشه..تنها فایده شون میتونه مرور دوباره ی مفاهیم خونده شده باشه ، برای کسانی که اون کتاب ها رو به طور کامل مطالعه کردند..یا برای معرفی کتاب ها به کار برده شه و اونقدر جذاب باشه که دیگران رو به خوندن اون کتاب تشویق کنه..امشب یه تیکه کتاب خوندم که شگفت زده ام کرد و ترغیبم کرد هر چه زودتر مطالعه آثار فاکنر رو شروع کنم..خوندنش درد داشت و وحشتناک بود..امیدوارم به تغییری منجر شه ! " گناه و عشق و ترس فقط صداهایی هستند که آدم‌هایی که نه گناه کرده‌اند و نه عشق‌بازی کرده‌اند و نه ترسیده‌اند از خودشان در می‌آورند برای چیزی که هرگز نه داشته‌اند و نه می توانند داشته باشند، به جز وقتی که آن کلمه ها را فراموش کنند "گور به گور| ویلیام فاکنر, ...ادامه مطلب

  • در عشق باران میبارد..

  • +لطفا این کتاب را بکارید / ریچارد براتیگان +{Abdolhossein Mokhtabad -Tasnife Shabangahan} , ...ادامه مطلب

  • گفته بودم که یک بار هم برایت از عشق خواهم گفت..

  • گفته بودم که یک بار هم برایت از عشق خواهم گفت ؛ از این توهم خودخواسته ، از اینکه کسی که او را عاشقانه دوست داری با تمام هفت میلیارد و اندی نفر جمعیت دیگر کره خاکی فرق دارد ! غافل از اینکه هیچ چیز خاص و منحصربه فردی در این میان وجود ندارد ؛ کافیست دوربینت را کمی عقب تر ببری و از نمایِ دورتر نگاهش کنی ، آن وقت میبینی که معشوق تو هم میان آدم های دیگر گم میشود ، میبینی که او هم ، درست مثل خودت و باقی آدم ها ، گاهی غیرقابل تحمل و نفرت انگیز میشود و هیچ چیز خارق العاده ایی این میان وجود ندارد ، تنها تصادفی جالب در زمان و مکان باعث شده تا " دوسـتت دارم " را در موقـ,گفته بودم که دگر می نخورم,گفته بودم که اگر بوسه دهی,گفته بودم که بیایی,گفته بودم که بیایی غم دل,گفته بودم که اگر بوسه,گفته بودم که,گفته بودم که بیایی غم,گفته بودم که چرا محو ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها