DogVille

متن مرتبط با «عجیب به انگلیسی» در سایت DogVille نوشته شده است

آگاهی از مشکل سازنده‌‌ی جریانی بهبودبخش نیست

  • همیشه فکر می‌کردم اگه برنامه خوبی داشته باشم به همه کارهام می‌رسم و در واقع هر بار مشکل نرسیدن به هدف‌هام رو در این موضوع می‌دیدم که احتمالا فقط برنامه‌ام به اندازه کافی دقیق و درست نبوده. و یک برنامه تازه و احتمالا بهتر می‌نوشتم. اگرچه این مسئله من رو تبدیل به یک برنامه‌ریز فوق‌العاده کرده (خا!) ا, ...ادامه مطلب

  • در ز عوام بسته به چون تو به خانه اندری....

  • ‌ در همه چیز مخاطب خاص و عام وجود دارد. الخصوص سینما. عام یا عوام بودن درباره هنر را من به اشخاصی می‌گویم که ذوق و فهم شان تربیت نشده. این افراد ترجیح می دهند پیام و محتوای فیلم و حتی شوخی‌ها، کاملا م, ...ادامه مطلب

  • طلاقم بده به خاطر گربه ها....

  •       + وقت تماشا کردنش به بازسازی‌ش فکر می‌کردم. این فکر می‌تونه دو معنی داشته باشه: 1. اونقدر ایده جذابه که تو رو به از نو ساختنش ترغیب می‌کنه. و 2. اینکه پرداخت اونقدر کامل نیست که ارضا بشی. انگا, ...ادامه مطلب

  • هر اقدام جدی آگاهی از خویشتن را به همراه دارد

  • یکی برای یافتن خویش و دیگری برای گم کردن خویش رو به همسایه می‌آورد. عشق ِ بد تو به خودت، تو را در انزوا و تنهایی زندانی می‌کند. (نیچه) + انسان در جستجوی خویشتن, | رولو می | سید مهدی ثریا | ۳۲۰ص [ کی, ...ادامه مطلب

  • و به من ربطی نداره...

  • داشتم فکر می‌کردم من آدم بدذاتی نیستم. شاید یکم مغرور و خود بزرگ‌بین و منفعت‌طلب و سودجو و بدجنس و لجوج و کینه‌ای و بی‌مزه باشم. ولی خب این‌ها همه اقتضای سنمه. , ...ادامه مطلب

  • اگر به کمال رسیده و جاودانی بود...

  • - ای انسان مرموز، آنکه بیش از همه دوست می‌داری کیست؟  پدرت؟ مادرت؟ خواهرت یا برادرت؟ - نه پدر دارم، نه مادر، نه خواهر و نه برادر. - دوستانت؟ - سخنی بر زبان می‌آورید که معنایش هنوز برایم ناشناخته م, ...ادامه مطلب

  • تازه اگه به یک سو هم برسی...

  • به نظر می‌رسه شرایط حاکم بر ایران فرصت رشد هم‌زمان و دو سویه رو از اغلب ما آدم‌های معمولی می‌گیره. برای همین تا چشم کار می‌کنه آگاه ِ مفلوک و پخمه دارا، داریم. , ...ادامه مطلب

  • به هیچ نگاه می‌کنند...

  • نشسته اند و نگاه و می کنند. هیچ نمی کنند. بیست سی ساله اند. نشسته اند و نگاه می کنند. به چه نگاه می کنند؟ به هیچ نگاه می کنند. به چه گوش می دهند؟ به هیچ گوش می دهند. حرف که می زنند و هیچ نمی کنند،, ...ادامه مطلب

  • چه راست می‌گفت و چه دروغ، همیشه می‌پنداشت که همسرش به او مشکوک است

  • دارم رمان مهمانی خداحافظی میلان کوندرا را می‌خوانم. بخش نخست کتاب به رویارویی کلیما، نوازنده مشهور و جذاب ترومپت و همسر زیبا و بیمارش می‌گذرد. داستان به این نحو می‌گذرد که چطور کلیما گهگداری با زن‌ها, ...ادامه مطلب

  • به گوش جان بشنو صائب این نصیحت را

  • درین زمان که عقیم است جمله صحبت‌ها کناره‌ گیر و غنیمت شمار عزلت را { صائب, تبریزی } , ...ادامه مطلب

  • هر فسادی که در عالم افتاد، از این افتاد که یکی، یکی را معتقد شد به تقلید

  • ...‏مرا رساله خود باید. اگر هزار رساله ی غیر بخوانم تاریکتر شوم! ‏خداست که خداست. هرکه مخلوق بوَد خدا نبوَد، نه محمد نه غیر محمد!‏‏مقالات شمس | تصحیح محمدعلی موحد | 234 ص, ...ادامه مطلب

  • سر پایین آوردن و گوش دادن به حرف دیگری..

  • کتاب، یعنی سر پایین آوردن و گوش دادن به حرف دیگری. برای همین است که ذاتا نقیضه‌ی قدرت است. و قدرت حتی اگر تنها کارش ساختن کتابخانه باشد، فقط برای این است که نمی‌تواند نمایشی بهتر از آن بدهد و بهتر از آن نمی‌تواند از دستش خلاص شود. برای همین است که حاصل کتاب خواندن دانایی نیست..آگاهی به نادانی است. +ویران می آیی |‌حسین سناپور | 180 ص, ...ادامه مطلب

  • تجربه ی محدود من از باکیفیت خوندن

  • از نظر من مهمترین مسئله در مورد کتاب خوندن تاثیر مشهودیه که روی شخصیت ما میگذاره. البته منظور من تاثیر پذیرفتن به هر شکل و از هر کتابی نیست. ایده آل ترین شکل شاید این باشه که کتاب ابزاری در اختیارمون قرار بده که به وسیله ای اون ها، خودمون چیزی به خودمون اضافه کنیم یا شروع به کنده کاری روی شخصیتمون کنیم. وقتی کتابی رو میخونیم، وقتی حتی یک صفحه از کتابی رو میخونیم باید با کسی که اون یک صفحه رو نخونده تفاوتی پیدا کنیم. یعنی به واسطه خوندن همون یک صفحه گفتار، رفتار یا ذهنیتمون تغییری کرده باشه..وگرنه خوندنش فایده چندانی نداشته. (البته یک شکل تاثیر هم پس از خوندن تمام صفحات، کنار هم قرار گرفتن تمام تکه های پازل و فهمیدن کلیت به وجود میاد) آدمهایی رو دیدم که در طول سال ها کتاب های نسبتاً زیادی خوندند با این وجود تفاوت چشم گیری با آدم قبلی پیدا نکردند. نه افکار، و نه گفتار و رفتارشون بیانگر کتاب هایی که خوندن نیست. یکی از دلایل این مسئله میتونه بد خوندن باشه. یعنی دریافت نکردن یا درست دریافت نکردن چیزهایی که باید جذب میشده. شاید به آدم های قدیمی برخورده باشید که در طول زندگی شون فقط یک کتاب ارزشمند خوندند اما اون کتاب چنان به جانشون نشسته که در هر کلام و در هر گفتارشون نمود پیدا کرده. کسی که سعدی میخونه، کسی که خوب سعدی میخونه نمیتونه آدم بی اخلاق یا بی ادبی باشه. کسی که درست مولانا م, ...ادامه مطلب

  • چطور میتونیم به همه ی چیزایی که روح یک زبان رو ایجاد میکنند پی ببریم؟

  • فقط در موارد استثنایی یک زبان خارجی تبدیل به زبان خودمونی یه شخص میشه..ممکنه ما اطلاعات منطقی زیادی درمورد اون زبان داشته باشیم..ما ممکنه بتونیم از اون برای بحث درباره ی پیچیده ترین مشکلاتمون استفاده کنیم.. دامنه ی لغت وسیعی داشته باشیم..ولی مسئله اینجاست چه طور میتونیم به اون چه که عمیقا بین کلمات هجاها و حروف جدا پنهان شده برسیم؟چطور میتونیم میراث فرهنگی اون زبان رو کشف کنیم؟ چطور میتونیم ارتباطش رو با تاریخ، سیاست، فرهنگ و زندگی روزمره پیدا کنیم...چطور میتونیم به همه ی چیزایی که روح یک زبان رو ایجاد میکنند پی ببریم؟ معانی فرازبانی  یا حتی ابعاد ماوراءالطبیعه اش رو؟طبق نظر الیوت، شعرغیرقابل ترجمه است... ولی آیا لزوماً حق با الیوته؟ یک مترجم رو تصور کنید که میتونه همه ی علم و اطلاعات ممکن که  درباره ی کلمات یا یک زبان وجود داره جمع کنه...مترجمی که حافظه ای نامحدود داره و میتونه ازش در هر زمانی استفاده کنه..یه کامپیوتر میتونه چنین چیزی باشه. به این وسیله فکر کنید به نظر میاد که فقط دو رقم رو تشخیص میده. صفر و یک. ولی در واقع نه تنها به چیزی که داره میشه گفت هوش..بلکه میشه اون رو صاحب یه جور هوشیاری دونست. اون گزینش ( یعنی انتخاب) میکنه...به نظر میاد یک کامپیوتر که درست برنامه ریزی شده باشه میتونه سلیقه ی خودش رو داشته باشه...ترجیحات زیبایی شناختی ..و حتی شخصیت... , ...ادامه مطلب

  • چهار تجربه وجودی

  • در روانشناسی وجودی چهار تجربه است که آگاهی برای آنکه زندگی اصیل بیابد، لازم است نسبتش را با آنها پیدا کند؛ «تنهایی، پوچی، مرگ و آزادی» تنهایی وجودی اما "تنها ماندن" نیستطرد شدن نیستبا خود بودن است."تنها بودن" است پوچی وجودی بی معنایی نیستنامعنایی استیعنی نیاز به معنا کردن بودن نیست. مواجهه با مرگ نه مرگ خواهی و نه "مرگ اندیشی" و اشتغال ذهنی به مرگ است."مرگ آگاهی" است. فهم مرگ چونان زمینه زندگی است. و سرانجام برآمد همه این تجربه ها، آزادی است. آزادی، مجبور نبودن برای در بند یا رها بودن است نه الزام به الزام نداشتن.درجه آزادی به میزان داشتن امکانها نیست به میزان تحقق امکانها و ساختن شادی است. +دکتر فرزاد گلی +بی اندازه برام جالب بود وقتی با این متن مواجه شدم. چون در دوسال گذشته به شکل و, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها