DogVille

ساخت وبلاگ
DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 208 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 12:44

دیشب داشتم فکر می‌کردم چه هم‌زمان تمام پناه‌گاه‌هایی که به روزگار سختی در آنها پناه می‌جستم، بی‌اعتبار شده‌اند. نه کتاب خواندن آرامم می‌کند، نه فیلم دیدن و نه حتی خوردن. گویی ناگهان دستی آمده و هرآنچه که روزی باعث تسلی بود، بی برکت‌ ساخته باشد. شب با خیال بی‌پناهی خوابیدم. صبح اما نگاه کردم به خودم و دیدم چه آزادیِ غریبی پشت این بی حفاظ شدن است. پیش از این انگار رنج می‌آمد و من در آن سنگرهای آشنا، پناه می‌گرفتم تا بگذرد. شکلی از شرطی شدن که پنداری وادارم می‌کرد برابر درد، به شکل مشخصی واکنش نشان دهم؛ نوعی از اسارت که تسکین بود نه مداوا. حالا به یمن این بی اعتباری، باید راه حل جدیدی جستجو کنم. چیزی بیرون از دایرۀ عادات قدیمی، روشی که برایم آشنا نیست. این یعنی ماجرا جستن، ماجرا‌ ساختن و به ناشناخته سرک کشیدن. بعد می‌دانی در این جهان جدید، آزادی که هر چه باشی، بایدی در کار نیست، بایدها ناکارامد شده‌اند: کهنه، فرسوده و ممکن است که رها شد. آن حس بی‌پناهی شاید بهای این آزادی است، این دگرگون شدن. با خودم فکر کردم به قول بامدادِ خسته: به جان منت پذیرم و حق‌گزارم.+امیرحسن کامیار DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 195 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 12:44

از نظر من مهمترین مسئله در مورد کتاب خوندن تاثیر مشهودیه که روی شخصیت ما میگذاره. البته منظور من تاثیر پذیرفتن به هر شکل و از هر کتابی نیست. ایده آل ترین شکل شاید این باشه که کتاب ابزاری در اختیارمون قرار بده که به وسیله ای اون ها، خودمون چیزی به خودمون اضافه کنیم یا شروع به کنده کاری روی شخصیتمون کنیم. وقتی کتابی رو میخونیم، وقتی حتی یک صفحه از کتابی رو میخونیم باید با کسی که اون یک صفحه رو نخونده تفاوتی پیدا کنیم. یعنی به واسطه خوندن همون یک صفحه گفتار، رفتار یا ذهنیتمون تغییری کرده باشه..وگرنه خوندنش فایده چندانی نداشته. (البته یک شکل تاثیر هم پس از خوندن تمام صفحات، کنار هم قرار گرفتن تمام تکه های پازل و فهمیدن کلیت به وجود میاد) آدمهایی رو دیدم که در طول سال ها کتاب های نسبتاً زیادی خوندند با این وجود تفاوت چشم گیری با آدم قبلی پیدا نکردند. نه افکار، و نه گفتار و رفتارشون بیانگر کتاب هایی که خوندن نیست. یکی از دلایل این مسئله میتونه بد خوندن باشه. یعنی دریافت نکردن یا درست دریافت نکردن چیزهایی که باید جذب میشده. شاید به آدم های قدیمی برخورده باشید که در طول زندگی شون فقط یک کتاب ارزشمند خوندند اما اون کتاب چنان به جانشون نشسته که در هر کلام و در هر گفتارشون نمود پیدا کرده. کسی که سعدی میخونه، کسی که خوب سعدی میخونه نمیتونه آدم بی اخلاق یا بی ادبی باشه. کسی که درست مولانا م DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 178 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 12:44

به غیر از انسان هایی که زندگی شان شکل خاصی ندارد باقی انسان ها به یکی از سه شکل زیر زندگی میکنند. 1.زندگی فیلسوفانه: آن شکل از زیستن که انسان با استفاده تجربیات شخصی و اطلاعات موثق دیگران اما تنها با کمک گرفتن از قوه تعقل خود برای زندگی اش تصمیم میگیرد. 2.زندگی دیندارانه: زندگی بر اساس آموزه های دین و دستورات پیشوایان فرقه ها و مسالک مختلف. 3.زندگی عارفانه: زندگی مطابق احساسات و شهود شخصی. هرکس ممکن است بنابر دلایلی و یا حتی بدون هیچ دلیلی یکی از این شکل ها زندگی را انتخاب کند اما سوال مهم این است که آیا ممکن است این شکل ها با هم قابل جمع باشند؟ از نگاه من خیر. ممکن است هر کدام از این راه ها در قسمتهایی مسیر مشترکی داشته باشند اما همیشه در نقاط مهمی راه شان از هم جدا میشوند. آنوقت تنها انسان هایی که چشم هایشان را بسته اند و گوش هایشان را گرفته اند میتوانند ادعا که هم اینند و هم آن. DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 168 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 12:44

+همیشه مشکوک بودم که تاریخ اصلاً معنایی داشته باشه...با اینحال شرط میبندم که داره؛ پس در یک وضعیت پاسکالی قرار دارم. فرضیه الف اینه: نظام اجتماعی و سیاست بی معنی اند.و فرضیه ب : تاریخ معنی داره.اصلاً مطمئن نیستم که فرضیه ب محتمل تر از فرضیه الف باشه..حتی فکر میکنم حالت عکسش محتمل تره..اصلاً بیا فرض کنیم فرضیه ب ده درصد شانسِ درست بودن داره و فرضیه الف نود درصد..با این وجود چاره ای ندارم جز اینکه فرضیه ب رو انتخاب کنم چون فقط در این فرضیه ست که تاریخ و البته زندگی بامعناست...بهم اجازه میده به زندگیم ادامه بدم.اما اگه من روی فرضیه الف شرط ببندم و فرضیه ب درست باشه. با وجود احتمال بیشترش فقط فرصت زندگیم رو دور ریختم...من مجبورم فرضیه ب رو بپذیرم تا زندگی و اعمالم رو توجیه کنم...با وجود اینکه میدونم نود درصد احتمال داره من اشتباه کنم. ولی اهمیتی نداره... - به این میگن امید ریاضیاتی...سود بالقوه بخش بر احتمال...با فرضیه بِ تو، اگرچه احتمال ناچیزه..ولی سودِ ممکن بی نهایته...در مورد تو، معنایی برای زندگیو در مورد پاسکال، رستگاری ابدی... My Night at Maud's 1969 Éric Rohmer Drama/Comedy-drama ‧ 1h 50m DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 208 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 12:44

+زنها به لحاظ اخلاقی چیزهای زیادی به من یاد دادن..میدونم کلمه "زنها" یه کم...-یه کمی عوامانه ست....+آره..احمقانه ست که آدم چند مورد خاص رو به همه تعمیم بده..ولی هر دختری که دیدم برام یه چالش اخلاقی جدید رو ایجاد کرد که من یا ازش بی اطلاع بودم یا قبلش هرگز مجبور نبودم به عینه باهاش مواجه بشم...تو هر مورد مجبور شدم رفتارهای خاصی رو در پیش بگیرم...که منو از رخوت اخلاقیم بیرون میکشیدن...-میتونستی بر جنبه های اخلاقی تکیه کنی و جنبه های فیزیکی رو ندیده بگیری؟+آره...ولی جنبه های اخلاقی هیچوقت خودشون رو نشون نمیدن اگه... My Night at Maud's 1969 Éric Rohmer Drama/Comedy-drama ‧ 1h 50m DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 158 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 12:44

"روزی که زن شدم" فیلمی در سه اپیزود با فیلمنامه ای از محسن مخملباف و به کارگردانی مرضیه مشکینی ست. نام فیلم از این جمله ی مشهور سیمون دوبووار برگرفته شده است: «یک انسان زن زاده نمی‌شود، بلکه تبدیل به زن می‌شود» فیلم "روزی که زن شدم" موقعیت زنانی را که درگیر مشکل زن شدن در یک جامعه مذهبی/سنتی هستند نمایش می‌دهد زنانی که نه لزوما به خاطر منفور بودن که گاهی حتی به خاطر شکل نادرستی از دوست داشته شدن زندانی خانه‌ها و جامعه بسته شده‌اند و برای رسیدن به استقلال فردی و حضور اجتماعی باید از همه چیز بگذرند. داستان اول، داستان حواست؛ دختری در جشن تولد نه سالگی اش. تا پیش از این، حوا که کودک محسوب می شده است، اجازه داشته آزادانه با نزدیکترین دوستش که یک پسر است، بازی کند اما از امروز به بعد، او باید چادر به سر کند؛ حجابی که قرار است او را از نگاه مردان محفوظ می دارد. او دیگر حق ندارد روی پشت بام برود یا با پسران هم سن و سالش بازی کند. حوا با لحنی کودکانه از بزرگترانش میپرسد این همه تغییر برای چیست و مگر در یک شب چه اتفاقی افتاده است؟ و خب مشخص است که تنها جوابی که شنیده میشود این است که او دیگر بزرگ شده است! به هرحال این دگرگونی و پا گذاشتن او به دنیای زنان، قرار بوده است با طلوع آفتاب، رسما اتفاق بیفتد؛ اما در اثر سماجت دخترک مادر و مادربزرگ به او تا ظهر فرصت می دهند. آنها چوب DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 325 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 12:44

فکر میکنید تا چه اندازه به نگاهی فارغ از جنسیت در روابط اجتماعیتون رسیدید؟...اصلاً به نظر شما چقدر داشتن چنین نگاهی لازمه و اگه در یک جامعه سالم تر زندگی میکردید (با شهروندانی که از سلامت روان مناسب تری برخوردار بودند) تا کجا این دیدگاه رو عملی میکردید؟ (به ظاهر سوال ابلهانیه و پاسخ مشخصی هم داره /شاید هم نداشته باشه/ اما فکر میکنم برای جواب دادن به این سوال باید در شرایط خاص و موقعیت های ویژه ای به خودمون نگاه کنیم. منظورم نقاطیه که به چالش کشیده شدیم. نگاه کردن به احساساتی که در چنین موقعیتهایی در وجودمون جوشید یا فکری که به ذهنمون خطور کرد، وقتی: کسی شماره ای بهمون داد، دیدن کسی که دوست داشتیم در موقعیتی عجیب و در حال ارتباط برقرار کردن با شخصی که نمیشناختیم، مورد توجه قرار گرفتن توسط جنس مخالف (نه مهرورزی عاشقانه)، دیدن آدمها در پست ها و شغل ها و یا انجام کارهایی به ظاهر نامناسب با جنسیت و.....) DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 187 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 12:44


اینقدر تو این مدت (از به اصطلاح دوستانم) رفتارهای عجیب و زشت دیدم که جدی جدی باید شبیه شلدون به فکر تنظیم قرار داد قبل از شروع رفاقت باشم...


http://www.salsipuedes.us/wp-content/uploads/2018/01/big-bang-theory-roommate-agreement-elegant-56-quirks-sheldon-from-quotthe-big-bang-theoryquot-that-make-him-e-of-big-bang-theory-roommate-agreement.gif


DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 192 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 12:44

فقط در موارد استثنایی یک زبان خارجی تبدیل به زبان خودمونی یه شخص میشه..ممکنه ما اطلاعات منطقی زیادی درمورد اون زبان داشته باشیم..ما ممکنه بتونیم از اون برای بحث درباره ی پیچیده ترین مشکلاتمون استفاده کنیم.. دامنه ی لغت وسیعی داشته باشیم..ولی مسئله اینجاست چه طور میتونیم به اون چه که عمیقا بین کلمات هجاها و حروف جدا پنهان شده برسیم؟چطور میتونیم میراث فرهنگی اون زبان رو کشف کنیم؟ چطور میتونیم ارتباطش رو با تاریخ، سیاست، فرهنگ و زندگی روزمره پیدا کنیم...چطور میتونیم به همه ی چیزایی که روح یک زبان رو ایجاد میکنند پی ببریم؟ معانی فرازبانی  یا حتی ابعاد ماوراءالطبیعه اش رو؟طبق نظر الیوت، شعرغیرقابل ترجمه است... ولی آیا لزوماً حق با الیوته؟ یک مترجم رو تصور کنید که میتونه همه ی علم و اطلاعات ممکن که  درباره ی کلمات یا یک زبان وجود داره جمع کنه...مترجمی که حافظه ای نامحدود داره و میتونه ازش در هر زمانی استفاده کنه..یه کامپیوتر میتونه چنین چیزی باشه. به این وسیله فکر کنید به نظر میاد که فقط دو رقم رو تشخیص میده. صفر و یک. ولی در واقع نه تنها به چیزی که داره میشه گفت هوش..بلکه میشه اون رو صاحب یه جور هوشیاری دونست. اون گزینش ( یعنی انتخاب) میکنه...به نظر میاد یک کامپیوتر که درست برنامه ریزی شده باشه میتونه سلیقه ی خودش رو داشته باشه...ترجیحات زیبایی شناختی ..و حتی شخصیت... DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 181 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 12:44

من به قسمت، آرزو، تقدیر، نشونه بی اعتقادم. من ترجیح میدم از جایی معلق نباشم که بعدش پرت شم. به سراب دل نبندم که بعد خشک شم. حقیقت اینه که هیچ کورسوی نوری وجود نداره. جاده تاریکِ تاریکه و هرکی همت داره؛ هرکی تلاشش بیشتر؛ هرکی بلدتره؛ هرکی بیشتر میدونه داره با زندگیش چیکار میکنه، چراغ قوه ش پرنور تره. اما هیچ اطمینانی حتی به یه متر اونورتر هم نیس. چه زیاد آدمایی که همه چی داشتن و بعد یهو با سر سقوط کردن. این دنیا بدیش اینه که هیچیش قابل پیش بینی نیست. با یه خورده اغماض خوبیشم همینه.من چیز زیادی از فیزیک نمیدونم ولی فکر نمیکنم اون بالا هیچ بُعدِ چهارمی وجود داشته باشه. که وقتی تو بیست سالگی اصرار میکنی به یه چیزی، خودِ سی ساله ت شبیه اینتراستلار پشت کتابخونه ت مشت بکوبه و التماس کنه .ِDont let me leave! Dont let me do DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 167 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 9:10


بت‌ها گوناگون‌اند: بتِ برخی از مردمان نَفْس است، بتِ برخی دیگر فرزند یا همسر، بتِ برخی دیگر مال، بتِ برخی دیگر حرمت و بتِ برخی دیگر نماز و روزه و زکات و حال است؛ بت‌ها بسیارند و هر یک از مردم بستۀ بتی‌...

+تذکره الاولیاء | عطار نیشابوری

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 164 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 9:10

سالهای زیادی از زندگی ام تصور میکردم که خودم فکر میکنم، تصمیم میگیرم و انتخاب میکنم. بعدها فهمیدم اینطور نیست و من دقیقاً به چیزهایی فکر میکنم که آن ها برایم انتخاب کرده اند. شاید جرقه ی خودآگاهی من همانجا زده شد. اما چطور میتوانستم به این فکر نکنم که این خودآگاهی نسبی هم خواسته ی آنها است؟ دانستن همیشه تو را خطرناک تر نمیکند. گاهی رضایت خاطر همراه با غروری به تو میدهد که با خیال پیدا کردن جواب برای همیشه دست از جستجوی بیشتر میکشی... کلید یک قفل را سمتت پرت میکنند، اجازه میدهند یک زنجیر را باز کنی و تو آنقدر از این آزادی خیالی سرمستی که حواست به دیوارها نیست، حواست نیست هنوز در اتاقی زندانی هستی و قرار نیست جایی بروی. DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 177 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 9:10

اغلب انسانها سرانجام روزی به بی معنایی یا پوچ بودن زندگی خواهند رسید، اما در مواجهه با آن چهار رویکرد متفاوت را اتخاذ میکنند: 1.انکار و تلاش برای معنا دادن به آن (مولانا) 2.افسردگی و اقدام به خودکشی (صادق هدایت) 3.لذت از فرصت باقی مانده (خیام) 4.فراموشی و مواجهه گاه به گاه با آن و ماندن در فلاکت و بدبختی تا پایان عمر (مردمان عادی) DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 176 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58


اما انسان افزون بر نیاکانی که در دودمان خود دارد، نیاکانی هم در ادبیات داراست، که شاید از لحاظ سنخ و خلق و خوی به او نزدیک تر باشند...و بی شک انسان بیش آگاه است که زیر نفوذ کدام یک از ویژگی های ایشان است.


+تصویر دوریان گری | اسکار وایلد | ابوالحسن تهامی | 312 صفحه

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 178 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58


فرار میکنم از آدمایی که بدی نمیکنند اما مایه گذاشتن و خوبی کردنشون شکل جبران و خوبی نکردنشون هم شکل تلافی عینی داره..

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 195 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 202 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58

از جایی که یادمه مادرم هر روز عصر بهم یه لیوان شیر سرد داده. چرا گرم نیست؟ چرا شیر؟ چرا بهم آب نارگیل یا شربت انبه نمیده؟یک بار ازش پرسیدم. گفت همه بچه های هم سن تو شیر میخورن. یک بار هم موقع شام به خاطر اینکه آرنجم رو گذاشته بودم روی میز دعوام کرد. پرسیدم “چرا؟” گفت” کار زشتیه”. گفتم” به کی برمیخوره؟ به تو؟ چرا؟” دستپاچه شد و وقتی داشتم میرفتم بخوابم - چون ساعت هفت شب وقت خواب بچه های زیر هفت ساله. فهمیدم کورکورانه از دستورات زنی پیروی میکنم که خودش کورکورانه از شایعه ها پیروی میکنه. فکر کردم: شاید همه چیز نباید این طوری باشه. شاید بتونن یه جور دیگه باشن. هر جور دیگه. +جزء از کل | استیو تولتز | پیمان خاکسار | 656 صفحه DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 181 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58


لبش درمان جان شد چشمش اسرار محبت گفت
ز روی یار تحصیل اشارات و شفا کردم...

{ فیض کاشانی }


DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 183 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58

به نظر من سیاست‌مداران یک مشت زخم پر از چرک هستند. وقتی به سیاست‌مداران کشورمان نگاه می‌کنم باورم نمی‌شود این موجودات غیرقابل‌تحمل واقعا انتخاب شده اند. پس چه می‌توانیم درباره‌ی این شکل از دموکراسی بگوییم جز این‌که نظامی است که نمی‌تواند کاری کند مردم مسئولیت دروغ‌هایشان را بپذیرند؟حامیان این نظام ناکارآمد می‌گویند خب، موقع رای‌گیری حساب‌شان را برسید! ولی چه‌طور می‌توانیم چنین کاری کنیم وقتی تنها رقیب انتخاباتی یک احمق بی‌شرف غیرقابل انتخاب دیگر است و مجبوریم دندان قروچه کنان باز هم به یک مشت دروغگوی دیگر رای بدهیم؟بدترین چیز آتئیست بودن این است که بر اساس اعتقادات نداشته‌ام می‌دانم تمام این بی‌پدرها هیچ عقوبتی در دنیای دیگر نخواهند دید. تمامشان قِسِر در خواهند رفت. این خیلی ناراحت کنندست؛ هرچه بکاری درو نمی‌کنی، هرچه بکاری همان جا که کاشته‌ای باقی می‌ماند. +جزء از کل | استیو تولتز | پیمان خاکسار | 656 صفحه DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 209 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58